
هوش هیجانی به زبان ساده، توانایی شناخت، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران به شیوهای مؤثر است. افرادی که EQ بالاتری دارند، در روابط اجتماعی، تصمیمگیریها و کنترل استرس موفقتر عمل میکنند و کیفیت زندگی، روابط و پیشرفت شغلیشان بهبود مییابد. در این مقاله شما با همهٔ نکات مرتبط با این توانایی آشنا خواهید شد: تعریف، انواع، مولفهها، روشهای سنجش و تکنیکهای تقویت آن.
تعریف هوش هیجانی
هوش هیجانی یا Emotional Intelligence مجموعهای از تواناییهای روانشناختی است که به فرد کمک میکند، احساسات خود و دیگران را شناسایی، درک و کنترل کند و از آنها برای هدایت تفکر و رفتارهای خود استفاده کند. این مهارت شامل مدیریت احساسات شخصی، همدلی با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی موثر است و به شناخت و پاسخ درست به احساسات دیگران هم کمک میکند. این مهارت باعث بهتر شدن روابط اجتماعی، تصمیمگیریها و دستیابی به اهداف بلند مدت میشود.
تفاوت EQ و IQ
EQ بر پایهٔ تعامل میان احساسات و فرایندهای شناختی مغز شکل میگیرد و نقش مهمی در یادگیری، حافظه و نحوه تصمیمگیری افراد دارد. در حالی که هوش شناختی یا IQ به تواناییهای ذهنی مثل استدلال منطقی، حل مسئله، یادگیری سریع و درک مفاهیم مرتبط است. معمولاً IQ با موفقیتهای تحصیلی، کارهای تحلیلی و مهارتهای فنی ارتباط مستقیم دارد.
تفاوتهای EQ و IQ را در جدول زیر مشاهده میکنید:

پیشینه و مبانی هوش هیجانی
مفهوم EQ به صورت رسمی در سال ۱۹۹۰ توسط پیتر سالوی و مایر، دو روانشناس آمریکایی معرفی شد. آنها در مقالهای علمی، هوش هیجانی را به عنوان توانایی درک و مدیریت احساسات تعریف کردند و آن را به چهار مولفه اصلی تقسیم کردند:
- ادراک احساسات
- استفاده از احساسات برای تسهیل فکر
- درک احساسات دیگران
- مدیریت هیجانات.
این تعریف پایه علمی EQ را شکل داد و آن را از مفاهیم عمومیتر مانند هوش اجتماعی و مهارتهای بینفردی متمایز کرد.
پیش از سالوی و مایر، ایدههای مرتبط با Emotional Quotient در نظریههای دیگر روانشناسان مطرح شده بود. برای مثال، هاوارد گاردنر در دهه ۱۹۸۰ با نظریه هوشهای چندگانه به هوشهای بین فردی و درون فردی اشاره کرد که به نوعی پیشزمینهای برای مفهوم EQ بود. با وجود این، سالووی و مایر اولین کسانی بودند که این مفهوم را به صورت یک چارچوب علمی منسجم ارائه کردند.
در سال ۱۹۹۵، دانیل گلمن، روانشناس و روزنامهنگار علمی با انتشار کتاب پرفروش «هوش هیجانی: چرا میتواند از IQ مهمتر باشد»، این مفهوم را از سطح علمی و دانشگاهی فراتر برد و به زبان ساده و کاربردی برای عموم مردم، مدیران و علاقهمندان قابل فهم کرد. گلمن با ترکیب تحقیقات علمی و مثالهای کاربردی، نشان داد که EQ در موفقیتهای شخصی، شغلی و روابط اجتماعی نقش مهمی دارد. او نظریه خود را بر پایه 5 مولفه اصلی تعریف کرد:
- خودآگاهی
- خودکنترلی
- انگیزه
- همدلی
- مهارتهای اجتماعی
کار گلمن باعث شد، این هوش از یک مفهوم آکادمیک به موضوعی کاربردی و قابل آموزش در زندگی روزمره تبدیل شود. نظریههای EQ که توسط روانشناسانی مانند پیتر سالووی، جان مایر و دانیل گلمن ارائه شده هریک دیدگاه و کاربرد متفاوتی دارند. در ادامه جایگاه این نظریهها را در روانشناسی مدرن بررسی میکنیم.
۱. نظریه توانایی محور سالووی و مایر
پیتر سالووی و جان مایر در سال ۱۹۹۰، هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی شناختی، عاطفی تعریف کردند که مدل آنها چهار شاخه اصلی داشت (در قسمتهای قبلی آن را توضیح دادیم). کاربردهای این نظریه در روانشناسی مدرن به شرح زیر است:
- در تحقیقات علمی پایهای برای سنجش مهارتهای عاطفی و مطالعات آکادمیک است.
- در روانشناسی بالینی، برای ارزیابی تواناییهای عاطفی و درمان افسردگی و اضطراب استفاده میشود.
- در روانشناسی تربیتی، برای طراحی برنامههای آموزشی تقویت مهارتهای عاطفی کودکان و نوجوانان کاربرد دارد.
۲. ارائه مدل ترکیبی توسط گلمن
دانیل گلمن با چاپ کتاب و معرفی یک مدل ترکیبی با پنج مولفه که در ادامه آن را یاد خواهیم گرفت، به دلیل تأکید بر جنبههای رفتاری و کاربردهای علمی در روانشناسی مدرن به ویژه حوزههای غیر آکادمیک بسیار اثرگذار بوده است. در ادامه، کاربرد آن را مطالعه میکنیم:
- در روانشناسی سازمانی برای آموزش رهبری، مدیریت تعارض و کار تیمی استفاده میشود.
- در توسعه فردی، چارچوبی برای تقویت مهارتهای اجتماعی و عاطفی فراهم میکند.
- اگرچه این مدل به دلیل ماهیت ترکیبی، گاهی از نظر علمی مورد انتقاد قرار گرفته، اما همچنان در روانشناسی کاربردی و عمومی محبوب است.
۳. ارائه مدل عاطفی-اجتماعی توسط ریون بار-اون
ریون بار اون مدل هوش عاطفی – اجتماعی را ارائه کرد که بر روی ویژگیهای شخصیتی و عاطفی مانند شادکامی، تابآوری، خود باوری و مهارتهای بینفردی تاکید دارد. او پرسشنامه EQ-i را برای سنجش این مهارتها طراحی کرد. جایگاه نظریهی بار اون در روانشناسی مدرن:
- این نظریه در روانشناسی بالینی، برای ارزیابی سلامت روان و تابآوری استفاده میشود.
- در روانشناسی مثبتگرا برای ارتقای شادکامی و بهزیستی روانی کاربرد دارد.
- در محیطهای سازمانی برای ارزیابی و آموزش کارکنان و مدیران به کار میرود.
انواع هوش هیجانی
Emotional Quotient به دستههای مختلفی تقسیم میشود که هرکدام کاربردها و ویژگیهای خاص خود را دارند. در ادامه به انواع آن اشاره میکنیم:
۱. هوش هیجانی فردی
EQ فردی بر تواناییهای فرد برای شناخت و مدیریت احساسات خود تمرکز دارد. خودآگاهی، خود کنترلی و انگیزه درونی از اجزای اصلی این نوع هوش هستند. به عنوان مثال، فردی که در موقعیتهای استرسزا آرامش خود را حفظ میکند، Emotional Quotient فردی بالایی دارد.
۲. هوش هیجانی سازمانی
این نوع هوش بر مهارتهای عاطفی در محیطهای کاری و تعاملات حرفهای متمرکز است. مدیران و کارکنانی که میتوانند تعارضهای تیمی را مدیریت کنند، به تیم انگیزه دهند و ارتباطات موثر برقرار کنند، دارای Emotional Quotient سازمانی هستند.
۳. هوش هیجانی مالی
EQ مالی توانایی مدیریت احساسات در تصمیمگیریهای مالی است. افرادی که میتوانند هیجانات خود را در سرمایهگذاری یا مدیریت بودجه کنترل کنند، دارای این نوع هوش هستند.
۴. هوش هیجانی زبانی
این نوع هوش بر توانایی استفاده از زبان و کلمات برای بیان احساسات و ایجاد ارتباط عاطفی با دیگران اشاره میکند و در مذاکره، نویسندگی و سخنرانی کاربرد دارد.
۵. هوش هیجانی زیستی
این نوع هوش به درک ارتباط بین جسم و احساسات اشاره دارد. مانند: تشخیص تاثیر استرس بر بدن یا استفاده از تکنیکهای تنفسی برای آرامش.
مولفه های هوش هیجانی
دانیل گلمن، این هوش را به ۵ مولفه تقسیمبندی کرده است که هرکدام نقش مهمی در رفتار و تعاملات ما دارد. مولفه های هوش هیجانی در مدل دانیل گلمن به شرح زیر است:
۱. خودآگاهی
توانایی شناخت احساسات خود در لحظه و درک تاثیر آنها بر رفتار و تصمیمگیری. مثلا وقتی عصبانی هستید، خود آگاهی به شما کمک میکند که این احساس را تشخیص دهید و از واکنشهای غیرمنطقی جلوگیری کنید.
مثال: فرض کنید که در یک جلسه کاری، رئیس شما از کارتان انتقاد میکند و احساس عصبانیت یا ناامیدی در شما ایجاد میشود. با خودآگاهی متوجه میشوید که این احساس در حال شکلگیری است و به جای واکنش تند یا دفاعی، لحظهای مکث و فکر میکنید که چگونه پاسخ سازندهای بدهید. مثلاً به خود میگویید: «الان عصبانی هستم، اما بهتر است آرام بمانم و توضیحی منطقی بدهم.»
۲. خودکنترلی
توانایی کنترل احساسات در موقعیتهای مختلف. این مولفه به شما کمک میکند که در برابر فشارهای عاطفی آرامش خود را حفظ کنید و تصمیمهای عاقلانه بگیرید.
مثال: تصور کنید در ترافیک سنگین گیر کردهاید و باید به یک جلسه مهم برسید. به جای فریاد زدن یا کلافه شدن، با خود کنترلی چند نفس عمیق میکشید و به خود یادآوری میکنید که عصبانیت مشکلی را حل نمیکند. سپس، موسیقی آرامشبخشی پخش میکنید یا با با تماس تلفنی به همکاران اطلاع میدهید که ممکن است کمی دیر برسید.
۳. همدلی
توانایی درک احساسات دیگران و پاسخ مناسب به آنها به شما کمک میکند که روابط عمیقتر و موثرتری با دیگران برقرار کنید.
مثال: یکی از دوستانتان به شما میگوید که اخیراً شغلش را از دست داده و احساس ناراحتی میکند. به جای نصیحت کردن یا گفتن «نگران نباش، درست میشود»، با همدلی گوش میدهید، احساساتش را تأیید میکنید و میگویید: «میفهمم که الان برات سخته. دوست داری در موردش صحبت کنیم؟» این نشان میدهد که شما احساسات او را درک کردهاید و به او اهمیت میدهید.
۴. مهارتهای اجتماعی
توانایی برقراری ارتباط موثر، مدیریت تعارضها و ایجاد روابط مثبت با دیگران. این مهارت در کار تیمی و رهبری بسیار مهم است.
مثال: در یک پروژه تیمی، دو نفر از همکارانتان بر سر روش انجام کار بحث میکنند و فضا متشنج میشود. شما با استفاده از مهارت اجتماعی وارد بحث میشوید و میگویید: «فکر میکنم هر دو ایده نکات خوبی دارند. بیایید باهم بررسی کنیم که چطور میتوانیم بهترین راه حل را پیدا کنیم.» این کار باعث آرام شدن فضا و همکاری بهتر تیم میشود.
۵. انگیزش درونی
داشتن انگیزه برای دنبال کردن اهداف بدون وابستگی به پاداشهای خارجی. افرادی که انگیزه درونی بالایی دارند، معمولاً در برابر چالشها مقاومتر هستند.
مثال: فرض کنید که در حال یادگیری یک مهارت جدید مثل حسابداری هستید. گاهی اوقات پیشرفتتان کند است و نتیجه فوری نمیگیرید. اما به جای کنار کشیدن، به خود یادآوری میکنید که یادگیری این مهارت شما را به اهداف بلندمدتان (مثل شغل بهتر یا مهاجرت) نزدیکتر میکند. این انگیزه درونی باعث میشود که هر روز زمانی را به تمرین کردن اختصاص دهید حتی بدون پاداش فوری.
هوش هیجانی خود را چطور بسنجیم؟
برای سنجش EQ، ابزارها و تستهای مختلفی وجود دارد که هرکدام به جنبههای خاصی از این هوش توجه دارند. در ادامه چند روش متداول را معرفی میکنیم.
۱. تست MSCEIT
این تست براساس مدل تواناییمحور سالووی و مایر طراحی شده و چهار شاخه اصلی EQ (ادراک، استفاده، درک و مدیریت احساسات) را میسنجند. این تست بیشتر در محیطهای علمی و تحقیقاتی استفاده میشود.
۲. تست EQ-i
این تست توسط ریون- بار طراحی شده و بر ویژگیهای عاطفی و اجتماعی مانند تابآوری، خوشبینی و مهارتهای بین فردی تمرکز دارد. این تست در محیطهای بالینی و سازمانی محبوب است.
۳. آزمونهای خود سنجی آنلاین
بسیاری از وبسایتها و پلتفرمهای آموزشی، تستهای سادهای دارند که به صورت رایگان یا با هزینه کم میتوانید انجام دهید. این تست معمولاً جنبههای عمومی EQ مانند خودآگاهی و همدلی را میسنجد.
۴. مشاوره با روانشناس
برای ارزیابی دقیقتر میتوانید از یک روانشناس یا متخصص مشاوره دریافت کنید که با استفاده از مصاحبه و تستهای استاندارد، سطح هوش شما را در این زمینه میسنجند.
روشهای بهبود و تقویت هوش هیجانی
توانایی تقویت هوش هیجانی اکتسابی است و میتواند از طریق آموزش، تمرین و مطالعه بهبود یابد. برخلاف تصور برخی که فکر میکنند، این هوش یک ویژگی ذاتی و غیرقابل تغییر است، تحقیقات روانشناسی نشان دادهاند با یادگیری تکنیکهای مناسب و تمرین مداوم، فرد میتواند تواناییهای خود را در شناخت، مدیریت و استفاده از احساسات بهبود بخشد.
برای شروع این مسیر، منابع و دورههای آموزشی متعددی وجود دارند که میتوانند شما را در تقویت مهارت در این زمینه یاری کنند:
کتابها
بهترین کتابهایی که برای یادگیری EQ میتوانید مطالعه کنید، عبارتند از:
۱.کتاب هوش هیجانی نوشته دانیل گلمن
این کتاب در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و یکی از تأثیرگذارترین آثار در زمینه هوش هیجانی است. دانیل گلمن، روانشناس و روزنامهنگار، با زبانی ساده و جذاب، مفهوم EQ و مولفههای آن را از یک موضوع آکادمیک به مهارت کاربردی برای عموم مردم تبدیل کرد. گلمن با استفاده از داستانهای واقعی، تحقیقات و مثالهای علمی، نشان میدهد که Emotional Quotient چگونه میتواند در موفقیتهای شخصی، شغلی و روابط اجتماعی نقش مهمی داشته باشد. کتاب دانیل گلمن برای افرادی که میخواهند درک عمیقی از این موضوع به دست آورند، مناسب است.
۲. کتاب هوش هیجانی براندن کوپر
این کتاب با ترجمه پارسا بامشادی و انتشار توسط نشر علم، راهنمایی جامع برای کسب مهارتهای اجتماعی، بهبود روابط و تقویت هوش هیجانی ارائه میدهد. براندن کوپر در این کتاب به تاریخچه مدلهای هوش در این زمینه، راهکارهای افزایش خودآگاهی، مدیریت خشنودی و تقویت مهارتهای اجتماعی از طریق سرنخهای زبانی و غیرزبانی میپردازد. این کتاب با ۹۴ صفحه و زبانی ساده، برای افرادی که به دنبال یک منبع مختصر و کاربردی هستند، بسیار مناسب است.
۳. کتاب هوش هیجانی دیوید کلارک
کتاب دیوید کلارک را ایوب احمدیان ترجمه کرده و توسط انتشارات پندار تابان منتشر شده است. این کتاب ۲۱ راهنمایی عملی روزانه در اختیار شما میگذارد که بتوانید از آن برای بهبود مهارتهای اجتماعی، روابط و EQ خود استفاده کنید. دیوید کلارک با نگاهی علمی و روانشناختی، روشهای ارتقای این مهارت را بررسی میکند و بر اهمیت آن در موفقیت و رضایت از زندگی تأکید دارد. این کتاب، برای افرادی که به دنبال یک برنامه روزانه عملی هستند، ایدهآل است.
۴. کتاب هوش هیجانی تراویس برادبری
این کتاب یکی از پرفروشترین منابع در زمینه EQ است که توسط انتشارات یوشیتا منتشر شده است. تراویس برادبری و جین گریوز با زبانی ساده و خلاصه، راهکارهایی برای مدیریت خلاقانه احساسات و استفاده سودمند از هوش عاطفی ارائه میدهند. این کتاب شامل تستهای خودسنجی و تکنیکهایی برای تقویت خودآگاهی، خودکنترلی، همدلی و مهارتهای اجتماعی است.
۵. کتاب هوش هیجانی جان گاتمن
جان گاتمن، روانشناس برجسته، بیشتر به متخصص بودن در زمینهٔ روابط و EQ در روابط عاطفی شناخته میشود. کتابهایی مانند «هفت اصل برای موفقیت در ازدواج» یا «پرورش کودک با هوش هیجانی» (Raising an Emotionally Intelligent Child) بهطور غیرمستقیم این موضوع را بررسی میکنند. او در این آثار بر اهمیت همدلی، درک احساسات شریک زندگی یا کودکان و مدیریت تعارضات عاطفی تمرکز دارد. این کتابها برای افرادی که میخواهند از این مهارت برای بهبود روابط خانوادگی و عاطفی استفاده کنند، بسیار مناسب است.
۶. هفت عادت مردمان مؤثر
این کتاب پرفروش بهطور غیرمستقیم موضوع هوش هیجانی را توضیح میدهد و هفت عادت کلیدی را برای زندگی موثر معرفی میکند. عادتهایی مانند «ابتدا به درک دیگران بپردازید» و «ابتکار عمل داشته باشید» به همدلی، خودمدیریتی و مهارتهای اجتماعی مرتبط هستند. این کتاب برای افرادی که میخواهند Emotional Quotient خود را در کنار سایر مهارتهای توسعه فردی تقویت کنند، مناسب است.
مقالات
برای تقویت مهارت خود در زمینه Emotional Intelligence مقالههای زیر برای مطالعه مناسب هستند:
مقاله «هوش هیجانی: تعریف و کاربردها» از پیتر سالووی و جان مایر (1990): پایههای علمی EQ را توضیح میدهد و در ژورنالهای روانشناسی قابل دسترسی است.
مقاله «چرا هوش هیجانی در رهبری مهم است» در Harvard Business Review: برای افرادی که به دنبال کاربرد EQ در محیط کار هستند.
وبسایت Psychology Today: مقالات متعددی در زمینهٔ Emotional Intelligence و راهکارهای عملی آن ارائه میدهد.
دورههای آموزشی
برای ارتقای EQ میتوانید در دورههای زیر شرکت کنید:
۱. دورههای آنلاین مانند دورههای Coursera، Udemy یا LinkedIn Learning که هوش هیجانی در زمینههای فردی و سازمانی را آموزش میدهند.
۲. کارگاههای حضوری که توسط روانشناسان برگزار میشوند.
۳. دورههای آموزشی در موسسههای آموزشی: دورههایی مانند دوره آموزشی هوش هیجانی موسسه محاسبان، با ۱۵ ساعت آموزش حضوری و آنلاین، تست EQ، تحلیل ۱۵ مولفه و تمرینهای عملی، به شما کمک میکند که مهارتهای عاطفی خود را تقویت کنید.
چالشها و موانع در توسعه هوش هیجانی
تقویت هوش هیجانی گاهی با موانع و باورهای غلطی همراه است. در ادامه چند مورد از این چالشها بررسی شدهاند:
۱. باورهای غلط که در ارتباط با توسعه هیجانی وجود دارند، شامل موارد زیر میشود:
- ذاتی بودن: بسیاری فکر میکنند EQ قابل تغییر نیست، در حالی که این مهارت با تمرین قابل بهبود است.
- احساسات مانع موفقیت هستند: برخی معتقدند احساسات در تصمیمگیریها اختلال ایجاد میکنند، اما Emotional Quotient به شما کمک میکند از احساسات به نفع خود استفاده کنید.
۲. برخی از موانع رفتاری و ذهنی که مانع توسعه مهارت EQ میشوند:
- عدم خودآگاهی: ناتوانی در شناخت احساسات خود میتواند مانع اصلی در مسیر بهبود EQ باشد.
- ترس از تغییر: برخی افراد از تغییر رفتارهای قدیمی خود ترس دارند یا نمیدانند از کجا شروع کنند.
- محیط نامناسب: محیطهای کاری یا اجتماعی که احساسات را سرکوب میکنند، میتوانند مانع رشد Emotional Quotient شوند.
برای غلبه بر این موانع، باید با تمرین و آموزش مداوم، ذهنیت خود را تغییر دهید و به یادگیری مهارتهای جدید متعهد باشید. راهکار ما برای شما، شرکت در دوره آموزشی ۱۵ ساعته موسسه محاسبان، با تست EQ و تمرینهای عملی است که به رفع این موانع کمک میکند.
جمعبندی
هوش هیجانی مهارتی اکتسابی است که با شناخت و مدیریت احساسات، روابط و موفقیتهای شخصی و حرفهای را بهبود میدهد. مطالعه کتابهای دانیل گلمن و تراویس برادبری و شرکت در دورههای آموزشی، راهی موثر برای تقویت این مهارت است. همین امروز با آموزش و تمرین، EQ خود را تقویت کنید!
به این مقاله چه امتیازی میدهید؟
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
میانگین امتیاز 5 از 5 (5 رای)
دیدگاهتان را بنویسید